شعر و ترانه و موسیقی

وبگاه شعر
  • ۰
  • ۰

zohreh zamani yas hashtom





 

شعر" یاس هشتم "زهره زمانی در آلبوم حوزه هنری

 

یاس هشتم

 

یه جادست تو خراسون، که عطر یاس داره

تهش دریای نور، تهش الماس داره

یه جاده پر مسافر، پر از دلهای خسته

 دلایی که امیدو، به دستی گره بسته

یه جاده پر عاشق ،یه جاده پر فرشته

یه تابلو رو به مکست، که روش مشهد نوشته

یه گنبد غرق نور، از ته این جاده پیداست

یه خورشید توی شبها ،که آرامش دلهاست

سلام ای یاس هشتم، که اینجا پیشه مایی

مدینه دوره اما، غریبی و رضایی..

کبوتر های جلدت، که آب و دون میدادی

که راه پر زدن رو، نشونشون میدادی

دوباره بی قراره ،پابوستن آقا جون

میان تا پر بگیرن، تو ایون طلاتون

یه قاب از آسمونه، همین پنجره فولاد

اجابته نگاتو، واسه همیشه میخواد

ومسافرا زیادن،چقدر مهمون نوازی

 به برگشتن نمیشه، دلامون دیگه راضی

(زهره زمانی)

 

 

 

 

لینک دانلود:

http://beeptunes.com/track/3443553

 












  • zohreh zamani
  • ۰
  • ۰

خانه ای خواهم ساخت

خانه ی شیشه ایِ آرامی

در کویر ساکت و گمنامی

در گریز از شب شهری روشن

در گریز از تو از عشق از من

خانه ای خواهم ساخت

در گریز از این نسیم بی جان

می رم مست شوم در طوفان

دور از هجوم جاپای بشر

خالی از فکر و غم و شعر و خطر

خانه ای خواهم ساخت

من از چشمه ی نازلال کم

به شن و ماسه پناه آوردم

راه ها گم شد و من ماندمو آن

جاده ای را که به راه آوردم

این جهانی که نچرخید به کام

با دودستم به سکون وادارم

همچو یک ستاره در قلبِ کویر

شب به سوسوی دلم بیدارم

هیچ کس هیچ نپرسد که چه وقت؟!

هیچ کس هیچ نپرسد که چرا؟!

منم و سکوتِ جان بخش کویر

منم و موسیقی ناب خدا

(زهره زمانی)

  • ۰
  • ۰

شعر زهره زمانی

 

"برای با تو بودن"

برای با تو بودنم ،  یه راهی پیدا می کنم

موهاتو می بافی بری ، دونه دونه وا می کنم

من مگه می ذارم بری ، تا دنیا رنگ غم بشه

یخ می زنه دستام اگه ، گرمیه دستات  کم بشه

من چمدونای تو رو ، یه جایی قایم می کنم

اتاقو تاریکو پراز ، عطر ملایم می کنم

کی گفته دوست ندارم ، این حرفا رو باور نکن

خستم پریشونم گلم ، حال ِ منو بدتر نکن

من مگه می ذارم بری ، برای چی دلواپسی

یه جا  تو قلبم داری که ، نمی دمش به هیچ کسی

اونقد ِ عاشقت شدم ، همه حسادت می کنن

به منه دیونه دارن  ، یه شهر عادت می کنن

این زندگی بدون تو ، ادامه هم داره مگه؟!

می خوام اینو باور کنم  ،عطر- تو میذاره مگه...؟!

(زهره زمانی)

  • zohreh zamani
  • ۰
  • ۰

zohrehzamani8


zohrehzamani museum


کتاب "گذشته" مجموعه ترانه " زهره زمانی" به موزه  ملی موسیقی ایران رسید.



  • zohreh zamani
  • ۰
  • ۰


  • zohreh zamani
  • ۰
  • ۰

zohreh zamani


  • zohreh zamani
  • ۰
  • ۰

zohreh zamani sheer

 

"دعوت "

یه روزی  یه جایی به هم می رسیم ، بذار مردم این حرفو حاشا کنن

از امروز واسه اون موقع دعوتن، که خوشبختی مونو تماشا کنن!

تو دنیا  تو این بازیه گل یا پوچ ، یه روز میرسه دست من خالی نیست

به عشق تو دارم ادامه می دم ، خدا می دونه بی تو هیچ حالی نیست...

بگی آخرین باره می بینمت  ، واسه آخرین بار نفس می کشم

تو رویایی که عطرتو گم کنم ، من از خواب و بیداری دست می کشم

شنیدم دعا کردی بارون بیاد ، می دونم که عطرش به ما می رسه

یه روزی توی اوج ناباوری ، صدامون به گوش خدا می رسه

بذا کل دنیا باهام سرد شن ، همین کافیه با تو همصحبتم

کنارِ گرفتم ازین زندگی ، کنارِ خیالت فقط راحتم

زهره زمانی

  • zohreh zamani
  • ۰
  • ۰

زهره زمانی


دوست دارم "

هر بار از عشق و بوسه می پرسی ،  نه می گم ولی تو تردیدم...!

یه جور دیگه ای بپرس از من  ، یه جور دیگه ای جواب می دم...!

من دوست دارمو چقد سخته ، واسه من گفتن همین احساس ...

از نگاهم بخون که درگیرم   ، این نگاه خلاصه ی حرفاس...!

دوس دارم شبی رو که دستات  ،  پیچکی میشه دور من می پیچه

وقتی که بوی عطرتو دارم  ،  موقع خدافظی توی کوچه...

دوس دارم آتیش ِ چشماتو ،    تا به خرمنم چشم می دوزن ...

وقتی ایمان منو حسرت تو ،  تو یه لحظه با همدیگه می سوزن...!

تو یه موج سر کش و خسته ،  من یه ساحل ِ صدف پوشم

وقتی بر می گردی از طوفان ،  دوس دارم بیای تو آغوشم...!

توی این جزر و مد بی فرجام ،  به جز آغوش هم پناهی نیست

خدا هم می دونه که  دیونه ایم ،  واسه دیونه ها گناهی نیست!

هیشکی جز منو و تو اینجا نیست ،  دستمونو سکوت شب خونده

سقفی واسه عشق بازی نیست ،   نور مهتاب ما رو پوشونده...

زهره زمانی


  • zohreh zamani
  • ۰
  • ۰






کی هستی
کی هستی که اینقد، اثر داری رو من
که نزدیکی مثل، یه رؤیای روشن!
کی هستی که دستات، شفا می ده دردو
به تو کوچ کردم، از این فصلِ سردو...
منو از شکایت، به طاقت سپردی
تو این حال خوبو، به خونه آوردی
اثر داری انگار، رو آرامش خواب
رو موسیقی شب، روی نور مهتاب
اثر داری انگار، رو بغضی همیشه
یخ قلبم آروم، با تو آب می شه
از اون موقعی که، تو اینجا نشستی
می پرسم سکوتو، ببینم کی هستی
می پرسم تو رو از، دو تا چشم معصوم
از آرامش تو، دل من شد آروم
تو بارونی کردی، کویر خیالو
تو پیوند دادی، جنوب و شمالو
منو از شکایت، به طاقت سپردی
تو این حال خوبو، به خونه آوردی

زهره زمانی

  • zohreh zamani
  • ۰
  • ۰

زهره زمانی


  • zohreh zamani